شادیساشادیسا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

فرشته کوچک ما شادیسا

وقتی مادر میشی ...

فرشته کوچولوی نازم قبلا که شما توی دل مامانی بودی یه مطلب خیلی قشنگ در مورد مادر شدن توی وبلاگت نوشته بودم . این هم لینکش: http://fereshtekuchak.niniweblog.com/tat1391%7C3-0.php حالا امشب به این مطلب برخوردم که دیدم اندر احوالات الان منه و تمام حس و حال این روزهام رو به خوبی نوشته : وقتی مادر میشی دنیا کوچیک میشه ...اینقدر کوچیک که هیچ کس غیر از خودت این دنیا رو نمیبینه .دنیات میشه ماشینهای اسباب بازی ...دنیات میشه رنگها ...دنیات میشه عروسک.... .دنیات میشه کودکت ...با کودک شیر میخوری ...با کودکت چهار دست وپا میری ..با کودک اده بده میکنی ...با کودکت رشد میکنی ..بزرگ میشی ..اینقد بزرگ که همه میفهن مادری ... یهویی کوه ...
13 بهمن 1391

پنج ماهگیت مبارک یاس سفیدم

یاس سفیدم!‌ منو ببخش که این روزها خیلی سرم شلوغه و کمتر فرصت میکنم برات بنویسم. از طرفی کلاسهای هر روزه آموزشگاه صبح تا ظهر وقتم رو میگیره و بعدش هم که میایم خونه تا عصر به کارهای خونه میرسم و بعدش هم گشتن بدنبال خونه تا ساعت نه و ده شب دیگه وقت اضافه ای برام نمیذاره... البته ناگفته نمونه که انگار توی این آشفته بازار مسکن ، پیدا کردن یه آپارتمان مناسب کیمیا شده! تو برامون دعا کن دخترم که خدای مهربون مثل همیشه بهمون لطف کنه و یه مورد مناسب پیدا شه تا زحمات بابایی و همه ی خانواده که دارن با تمام توانشون حمایتمون میکنن به هدر نره. خب از این درد دلها که بگذریم جونم برات بگه که دیگه ماشالله حسابی بزرگ شدی. کاملا محیط اطراف و آدمها ر...
6 بهمن 1391
1